یکی از فانتزیام به وقوع پیوست

یکی از فانتزیام به وقوع پیوست !
مامانم از بیرون اومد تا اومد از چیپسم برداره ، گفتم : اول دستتو بشور !
آقا یَک حالی داد که نگو
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
..
فقط یکم شکستگی پاهام اذیتم میکنه ولی تمام کبودیام خوب شده …
تازه دکتر گفته هفته دیگه گچ دست و پامم باز میکنه :|
نمیدونم چشم چی شده یکیشو میبندم همه جا تاریک میشه، از الودگیه حتمی!

پست های فیسبوکی |صورت مخفی مرجع جدید ترین پست های فیسبوکی

[ جمعه 25 بهمن 1392برچسب:پست های فیسبوکی, ] [ 1:37 ] [ H.k ]
[ ]

بدو عجله کن

یکی از فانتزيام اينه كه:
 
يه بار سوار تاکسی شم بگم برو دنبال اون ماشین. عجله کن!

پست های فیسبوکی |صورت مخفی مرجع جدید ترین پست های فیسبوکی

[ پنج شنبه 19 دی 1392برچسب:پست های فیسبوکی, ] [ 18:16 ] [ H.k ]
[ ]

فانتزی های من

یکی از فانتزیام اینه که توی یه پارک شلوغ شروع کنم به دویدن و همزمان با موبایلم بگم:
 
لعنتیا تا من نگفتم هیچکس شلیک نکنه،
 
کلی آدم بیگناه اینجا هست!
 
توهم در حد سراب های بیابان های ۱۵۰ درجه آمازون......

پست های فیسبوکی |صورت مخفی مرجع جدید ترین پست های فیسبوکی

[ پنج شنبه 21 آذر 1392برچسب:پست های فیسبوکی, ] [ 12:54 ] [ H.k ]
[ ]

سفر و دیقیقه های اخر عمر

ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﺎﻡ ﺍﯾﻨﻪ
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ30ﺳﺎﻝ ﺍﺯ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﺑﺮﮔﺮﺩﻡ ﻃﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﺯﺑﻮﻥ ﻣﺎﺩﺭﯾﻤﻮ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﺎ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻧﻢ
)ﻻﻣﺼﺐ ﺧﯿﻠﯽ ﮐﻼﺱ ﺩﺍﺭﻩ:D(
ﺑﻌﺪ ﻫﻤﻪ ﻫﯽ ﺍﺯﻡ ﺑﭙﺮﺳﻦ ﭼﯽ ﺷﺪ ﮐﻪ ﺑﻌﺪ 30ﺳﺎﻝ ﺑﺮﮔﺸﺘﯽ ؟
ﻣﻨﻢ ﺑﮕﻢ ﻫﻤﻪ ﺟﻤﻌﻪ ﺷﺐ ﻭﺍﺳﻪ ﺷﺎﻡ ﺑﯿﺎﯾﻦ ﺧﻮﻧﻪ ﻋﺰﯾﺰ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺩﻟﯿﻞ ﺑﺮﮔﺸﺘﻤﻮ ﺑﮕﻢ
ﺑﻌﺪ ﺟﻤﻌﻪ ﺷﺐ ﺳﺮ ﺷﺎﻡ ﯾﻬﻮ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﻢ ﻭ ﺑﮕﻢ
ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ ﻣﻦ ﭼﻨﺪ ﻭﻗﺖ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺯﻧﺪﻩ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﺯﯾﺎﺩ ﻓﺮﺻﺖ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﺍﻭﻣﺪﻡ
ﺭﻭﺯﺍﯼ ﺁﺧﺮﻣﻮ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﺎﺷﻢ ﺑﻌﺪ ﺟﻮﺍﺏ ﺁﺯﻣﺎﯾﺸﺎﻣﻮ ﺑﻨﺪﺍﺯﻡ ﺭﻭ ﻣﯿﺰ ﻭ ﺑﺮﻡ ﺗﻮ ﺣﯿﺎﻁ
ﺧﯿﺮﻩ ﺑﺸﻢ ﺑﻪ ﻋﮑﺲ ﻣﺎﻩ ﺗﻮ ﺣﻮﺽ ﻭ ﭘﯿﭗ ﺑﮑﺸﻢ
اوووف کصاااافط خیلی حال میده
لایک=مرض:|

پست های فیسبوکی |صورت مخفی مرجع جدید ترین پست های فیسبوکی

[ چهار شنبه 13 آذر 1392برچسب:پست های فیسبوکی,فانتزی های من, ] [ 23:41 ] [ H.k ]
[ ]

یکی از فانتزیام

یکی از فانتزیام اینه که با پرواز ۴۴۴ ساعت ۴ برم آمریکا بعد هواپیما که پرواز کرد یهو یکی از جاش بلند شه داد بزنه هیچکی از جاش تکون نخوره ! هواپیما رباییده شده توسط من ! بعد یهو دختر همسایمون از بین جمعیت جیغ بزنه زن و بچه شروع کنن به گریه بعد مهماندار (ترجیحا دختر با قد بین ۱۷۶ تا ۱۸۲ مسلط به زبان فرانسه) بیاد دره گوشه من بگه تورو خدا یه کاری بکن اینجا همه زن و بچن ! بعد من از جام بلند شم اون رباینده رو بکشم بعد یهو خلبان تیر بخوره و درحالیکه داره جون میده سویچ هواپیما رو بده به من و بگه کاره خودته بعد تموم کنه بعد من با بدبختی هواپیما رو نجات بدم و بشونمش تو محلمون بعد همه مسافرا بیان دورم بوسم کنن و این حرفا بعد اون مهمانداره بیاد بهم بگه با من ازدواج میکنی ؟ بعد من یه نگاهی به دختر همسایموون بکنم و با یه لبخند نرم بهش بگم همیشه بهترین ها برای من بوده اگه مال من نشدی حتما بهترین نبودی … بعد برم پیش دختر همسایمون و اونم بپره بغلم به اونم همینو بگم اونم سکته کنه بمیره ؛ بعد منم موبایل جی‌ ال‌ ایکسو راحت از جیبم دربیارم بعد بگم من امیر هستم مامور امنیت پرواز ، منطقه پاک سازی شده بعد تشویقی ۲هفته بهم تعطیلات تو افق بخوره برم تو دود هواپیما محو بشم !

پست های فیسبوکی |صورت مخفی مرجع جدید ترین پست های فیسبوکی

[ پنج شنبه 7 آذر 1392برچسب:پست های فیسبوکی, ] [ 13:2 ] [ H.k ]
[ ]

دانشگاه

یکی از فانتزیام اینه که سر جلسه یه امتحان خوف نیم ساعت تاخیر داشته باشم و با اعتماد به نفس وارد سالن امتحانات بشم و با چهره مضطرب دانشجویان و نگاه عاقل اندر سفیه مراقب مواجه ! بعد برم روی صندلی خودم که روبه روی مسئول امتحاناته بشینم و در خودکارمو با دندونم باز کنم و شروع کنم به نوشتن و در حالیکه مسئول امتحانات فشارش افتاده و کف و خون قاطی کرده و هنوز نیم ساعت به آخر امتحان مونده از جام بلند شم و برگمو تحویل بدم و به محض اینکه به در خروجی رسیدم سرمو به اندازه ۳۷درجه بچرخونم و با حضار در جلسه خداحافظی کنم و بعدش دوربین از نمای پشت بوم دانشگاه منو نشون بده که دارم توی حیاط قدم میزنم و لابه لای جیک جیک گنجشکا و تلالو نور خورشید و هیاهوی شهر به سمت درب خروجی دانشگاه میرم و در نهایت در انتهای پرسپکتیو خیابون محو میشم …

برای دیدن ادامه داستان به دامه مطلب رجوع کنید.

پست های فیسبوکی |صورت مخفی مرجع جدید ترین پست های فیسبوکی

ادامه مطلب

[ پنج شنبه 30 آبان 1392برچسب:پست های فیسبوکی, ] [ 19:23 ] [ H.k ]
[ ]

سری دوم فانتزی های صورت مخفـــ ی

http://www.uplooder.net/img/image/63/3b87350fd5ca449f1904076efe8817bf/b921_z2221_Medad___3.jpg

ﯾﮑﯽ دیگه ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﺎﻡ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺩﻭﺳﺘﺎﻡ ﺑﺮﻡ ﮐﻮﻫﺴﺘﺎﻥ ﺑﻌﺪ ﺗﻮ ﯾﻪ ﺑﺮﻑ ﻭ ﺑﻮﺭﺍﻥ ﻣﻦ ﭘﺎﻡ ﺑﺸﮑﻨﻪ ﻭ ﺩﯾﮕﻪ ﻧﺘﻮﻧﻢ ﺣﺮﮐﺖ کنم و ﺑﻪ ﺍﻭﻧﺎ ﺑﮕﻢ ﺑﺮﯾﺪ ﻭ ﻣﻨﻮ ﺍﯾﻨﺠﺎ ول کنید و ﺷﻤﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺧﻮﺩﺗﻮﻧﻮ ﻧﺠﺎﺕ ﺑﺪﯾﺪ … ﺑﻌﺪ ﺍﻭﻧﺎ ﺑﮕﻦ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺗﻮﺭﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﻧﻤﯿﺬﺍﺭﯾﻢ ﻭ ﺑﻌﺪﺵ ﻣﻦ ﺑﮕﻢ ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺩﺗﻮﻧﻮ ﻧﺠﺎﺕ ﺑﺪﯾﺪ … ﻣﻨﻮ ﺭﻫﺎ ﮐﻨﯿﺪ … ﺑﻌﺪ ﺩﻭﺳﺘﺎﻡ ﺑﺮﻥ ﻭ ﻣﻨﻮ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺬﺍﺭﻥ …
ﺑﻌﺪ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻋﺖ ﺩﻭﺳﺘﺎﻡ ﺗﻮ ﮐﻮﻫﺴﺘﺎﻥ ﮔﻤ بشن ﻭ ﯾﻪ ﺷﯿﺮ ﮐﻮﻫﺴﺘﺎﻥ ﻭﺣﺸﯽ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﺣﻤﻠﻪ کنه ﻭ ﺍﻭﻧﺎ ﻓﺮﺍﺭ کنن و ﻣﻮﻗﻊ ﻓﺮﺍﺭ ﺗﻮ ﺑﻦ ﺑﺴﺖ ﮔﯿﺮ کنن ﺑﻌﺪ ﺩﻗﯿﻘﺎ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺷﯿﺮﻩ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﻨﻪ ﺻﺪﺍﯼ ﯾﻪ ﺷﻠﯿﮏ ﺑﯿﺎﺩ ﻭ ﺷﯿﺮﻩ ﺑﯿﻔﺘﻪ ﻭ ﺩﺭ ﭘﺸﺖ ﺍﻭﻥ ﺻﺤﻨﻪ ﻣﻦ ﺑﺎ ﯾﻪ ﺗﻔﻨﮓ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﻩ ﺍﺯﺵ ﺩﻭﺩ ﺧﺎﺭﺝ ﻣﯿﺸﻪ ﻭ ﯾﻪ ﭘﺎﯼ ﻣﺠﺮﻭﺡ ﻭﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻡ …
خورشید ﺑﻪ ﺭﻧﮓ ﻧﺎﺭﻧﺠﯽ ﺩﺍﺭﻩ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﻡ ﻏﺮﻭﺏ ﻣﯿﮑﻨﻪ !
اصغر فرهادی برو از خدا بترس …
.
.
یکی از فانتزیام اینه که وقتی اعصابم خورده بزنم مخاطب خاصمو لهش کنم بعد پلیس بیاد منو بگیره بندازه زندان ، منم از زندان فرار کنم در حین فرار از پشت تیر بخورم و از هوش برم و وقتی به هوش میام ببینم روی ویلچر نشستم و از دماغ به پایین فلج شدم که درس عبرتی بشه برای سایرین !
.
.
یکی از فانتزیام اینه که با یه بوکسور دعوام بشه بعد برای انتقام برم تو یکی از مسابقاتی که شرکت کرده ثبت نام کنم بعد برم مسابقه بدم همرو شکست بدم اونم همرو شکست بده … همش با هم چشم تو چشم باشیم و برسیم فینال ، اونم تا حد مرگ منو بزنه ؛ همش هم به نقاطی که آسیب دیدم بزنه … بعد من با صورت خونی و کبود وقتی که فقط صدای سوت و تپش قلبمو میشنوم یاد حرفای پدر مرحومم بیفتم … مخاطب خاصمو کنار رینگ ببینم که با گریه میگه : حاجی دیگه ادامه نده که در این حین یهو خر شم و پاشم بزنم دهن بوکسورو آسفالت کنم و داور دستمو بگیره بالا و مسابقه رو ببرم !

.

.

.

بقیه فانتزی ها در ادامه مطلب

پست های فیسبوکی |صورت مخفی مرجع جدید ترین پست های فیسبوکی

ادامه مطلب

[ جمعه 24 آبان 1392برچسب:پست های فیسبوکی,خنده دار,فانتزی ها, ] [ 14:58 ] [ H.k ]
[ ]

بیژامه

وقتی تو اتاق تنهاییم.پاهایت را رو ی پاهایم میگذاری.با تو احساس گرما میکنم.خودم را به تو می مالم .وقتی از خانه بیرون میروم دلم برایت تتنگ می شود.با تو احساس راحتی میکنم.ای

ای

ای

ای

بیژامه ی من

پست های فیسبوکی |صورت مخفی مرجع جدید ترین پست های فیسبوکی

[ پنج شنبه 23 آبان 1392برچسب:پست های فیسبوکی,بیژامه, ] [ 14:2 ] [ H.k ]
[ ]
صفحه قبل 1 صفحه بعد